خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کاهش یافتن
2 . کوتاه آمدن
[فعل]
to relent
/rɪˈlent/
فعل ناگذر
[گذشته: relented]
[گذشته: relented]
[گذشته کامل: relented]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
کاهش یافتن
فروکش کردن
formal
1.After two days the rain relented.
1. بعد از دو روز، (بارش) باران فروکش کرد.
2
کوتاه آمدن
نرم شدن
formal
1.The government has relented on this issue.
1. دولت بر سر این مسئله کوتاه آمدهاست.
تصاویر
کلمات نزدیک
relegation
relegate
released
release the handbrake.
release
relentless
relentlessly
relentlessness
relevance
relevant
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان