خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . انکار کردن
[فعل]
to renege
/rɪˈneɪɡ/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: reneged]
[گذشته: reneged]
[گذشته کامل: reneged]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
انکار کردن
پیمان شکنی کردن، زیر قول خود زدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دبه کردن
مترادف و متضاد
back out of
break
keep
1.he reneged his claims.
1. او ادعا های خود را انکار کرد.
2.the government had reneged on its election promises.
2. دولت زیر قول های انتخاباتی اش زد.
تصاویر
کلمات نزدیک
renegade
renee
rene
rendition
rendezvous
renew
renewable
renewable resources
renewal
renewed
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان