خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . از قرار معلوم
[قید]
reportedly
/rɪˈpɔrtədli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
از قرار معلوم
بنا به گزارش، ظاهرا
1.The students reportedly sent a representative, but she has not arrived yet.
1. از قرار معلوم دانش آموزان یک نماینده فرستادند اما او هنوز نرسیده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
reported speech
reportage
report card
report a crime
report
reporter
reporting
repose
repository
repossess
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان