Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . در جای دیگری مستقر کردن
[فعل]
to resettle
فعل گذرا و ناگذر
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
در جای دیگری مستقر کردن
در جای دیگری مسکن دادن، تغییر مکان دادن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اسکان دادن
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
reset button
reset
reservoir tank
reservoir
reservist
resettled
resettlement
resew
resh
reshape
کلمات نزدیک
reset
reservoir
reservist
reserves
reserved word
resettlement
reshape
reshuffle
reside
residence
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان