Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . عمارت
2 . اقامت
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
residence
/ˈrezɪdəns/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
عمارت
محل سکونت، خانه، مقر
a family residence for sale
یک عمارت خانوادگی برای فروش
the British Prime Minister’s official residence
مقر رسمی نخستوزیر انگلستان
2
اقامت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اقامت
سکونت
1.The family applied for permanent residence in the United States.
1. آن خانواده برای اقامت دایم در ایالات متحده درخواست دادند.
تصاویر
کلمات نزدیک
reside
reshuffle
reshape
resettlement
resettle
residence permit
residency
resident
residential
residents’ association
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان