Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ساکن
2 . رزیدنت
3 . مهمان هتل
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
resident
/ˈrez.əd.ənt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ساکن
شهروند
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اهل
ساکن
مقیم
باشنده
a resident of New York
ساکن نیویورک
local residents
ساکنان محلی
2
رزیدنت
پزشک دستیار
معادل ها در دیکشنری فارسی:
رزیدنت
مترادف و متضاد
registrar
3
مهمان هتل
مسافر یا مشتری هتل
تصاویر
کلمات نزدیک
residency
residence permit
residence
reside
reshuffle
residential
residents’ association
residual
residue
resign
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان