[صفت]

residual

/rɪˈzɪʤuəl/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 باقی‌مانده مانده

  • 1.In the airplane, agents found residual traces of heroin.
    1. در هواپیما، ماموران باقی‌مانده اثرات هروئین پیدا کردند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان