Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . تنفس
[اسم]
respiration
/ˌrespəˈreɪʃn/
غیرقابل شمارش
1
تنفس
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تنفس
مترادف و متضاد
breathing
1.Blood pressure and respiration are also recorded.
1. (میزان) فشارخون و تنفس نیز ثبت شدند.
تصاویر
کلمات نزدیک
respects
respectively
respective
respectfully
respectful
respirator
respiratory
respite
resplendent
respond
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان