خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دستگاه تنفس مصنوعی
2 . ماسک فیلتردار
[اسم]
respirator
/ˈrespəreɪtər/
قابل شمارش
1
دستگاه تنفس مصنوعی
1.She was put on a respirator.
1. به او دستگاه تنفس مصنوعی وصل شد.
2
ماسک فیلتردار
تصاویر
کلمات نزدیک
respiration
respects
respectively
respective
respectfully
respiratory
respite
resplendent
respond
respondent
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان