خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آرامش درمانی
[اسم]
rest cure
/ˈrest kjʊr/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
آرامش درمانی
درمان با استراحت
1.I'm having a rest cure and I can't see anybody.
1. من دارم آرامش درمانی انجام می دهم و نمی توانم کسی را ملاقات کنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
rest area
rest
respray
responsive
responsibly
rest house
rest on
rest on one's shoulders
rest stop
rest with
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان