1.I'll keep a third of the money and the rest is for you.
1.
یکسوم پول را من نگه میدارم و بقیهاش برای تو.
2.Two students are in the library and the rest are in the classroom.
2.
دو دانشآموز در کتابخانه و بقیه در کلاس هستند.
the rest of something
بقیه چیزی
Do you have anything planned for the rest of the day?
آیا برای بقیه روز چیزی برنامهریزی کردهای [برنامهای داری]؟
کاربرد اسم rest
واژه rest به عنوان اسم اشاره دارد به باقیمانده چیزی. برای مثال باقیمانده غذا، بقیه پول و ... . در این مفهوم، به افراد نیز میتواند اشاره داشته باشد. مثال:
".Two students are in the library and the rest are in the classroom" (دو دانشآموز در کتابخانه و بقیه در کلاس هستند.)
بعد از چند مایل پیادهروی، ما برای استراحت توقف کردیم.
کاربرد اسم rest
واژه rest به عنوان اسم به معنای "استراحت" نیز است. که اشاره دارد به مدت زمانی که یک فرد پس از انجام کارهای متفاوت، از کار دست کشیده و برای بهدست آوردن انرژی کافی، به استراحت میپردازد و یا حتی میخوابد.
2.
"پیت" پس از رانندگی طولانی، دارد استراحت میکند.
کاربرد فعل rest
فعل rest اشاره دارد به انجام دادن عمل استراحت یا "استراحت کردن". مدت زمانی که طی آن، فرد استراحتکننده هیچ کار بخصوصی که نیازمند فعالیت فیزیکی باشد، نمیکند.