خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . محدودیت
[اسم]
restriction
/riˈstrɪkʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
محدودیت
منع، انحصار
معادل ها در دیکشنری فارسی:
منع
محدودیت
1.import restrictions
1. منع واردات
2.speed restrictions
2. محدودیت سرعت
تصاویر
کلمات نزدیک
restricted
restrict
restraint
restraining order
restrained
restrictive
restroom
restructure
result
resultant
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان