خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . درآمد
[اسم]
revenue
/ˈrevənuː/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
درآمد
بازده، عایدی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
درآمد
عایدات
عملکرد
مترادف و متضاد
receipt
1.The company's annual revenues rose by 30%.
1. درآمد سالانه شرکت 30% افزایش پیدا کرد.
a shortfall in tax revenue
کاهشی در درآمد مالیاتی
تصاویر
کلمات نزدیک
revengefully
revengeful
revenge
revels
reveler
reverberate
reverberating
reverberation
revere
reverence
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان