خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دنده (کالبدشناسی)
2 . گوشت دنده
[اسم]
rib
/rɪb/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
دنده (کالبدشناسی)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دنده
a broken rib
دنده شکسته
2
گوشت دنده
a rib of beef
گوشت دنده گاو
تصاویر
کلمات نزدیک
rhythmically
rhythmical
rhythmic
rhythm and blues
rhythm
rib cage
ribald
ribbed
ribbon
ribcage
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان