خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تمرین (تئاتر و...)
[اسم]
run-through
/ˈrʌn θruː/
قابل شمارش
1
تمرین (تئاتر و...)
مترادف و متضاد
rehearsal
1.Can we have just one more run-through?
1. آیا میتوانیم فقط یک بار دیگر تمرین داشته باشیم؟
2.We've got time for one more run-through before the concert.
2. برای یک بار دیگر تمرین قبل ز کنسرت، وقت داریم.
تصاویر
کلمات نزدیک
run-out
run-of-the-mill
run-in
run-down
run up against
run-up
runabout
runaway
rundown
rung
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان