Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . میخانه
2 . سالون (خودرو سواری صندوقدار)
3 . سالن (بیلیارد و ...)
[اسم]
saloon
/sɐlˈuːn/
قابل شمارش
1
میخانه
2
سالون (خودرو سواری صندوقدار)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اتومبیل سواری
3
سالن (بیلیارد و ...)
a billiard saloon
سالن بیلیارد
تصاویر
کلمات نزدیک
salon
salmonella
salmonberry
salmon
sally
saloon bar
saloon car
salsa
salt
salt away
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان