خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ماهی ساردین
[اسم]
sardine
/ˌsɑːrˈdiːn/
قابل شمارش
1
ماهی ساردین
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ساردین
ماهی ساردین
1.You often buy sardines in cans.
1. شما اغلب ماهی ساردین را در کنسرو [به صورت کنسروی] خرید میکنید.
تصاویر
کلمات نزدیک
sarcophagus
sarcastically
sarcastic remark
sarcastic
sarcasm
sardonic
sari
sarong
sars
sarsaparilla
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان