خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . معاف کردن کسی از انجام کاری
[جمله]
save somebody from doing something
/seɪv ˈsʌmˌbɑdi frʌm ˈduɪŋ ˈsʌmθɪŋ/
1
معاف کردن کسی از انجام کاری
راحت کردن کسی از انجام چیزی
1.We'll eat in a restaurant - it'll save you having to cook.
1. ما در رستوران غذا میخوریم - این کار تو را از آشپزی کردن معاف میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
save one's neck
save one's breath
save on
save money
save face
save someone's life
save space
save time
save up
saver
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان