خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سوزاندن (با آب یا مایع داغ)
2 . تاول
[فعل]
to scald
/skɔld/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: scalded]
[گذشته: scalded]
[گذشته کامل: scalded]
صرف فعل
1
سوزاندن (با آب یا مایع داغ)
جوشاندن
مترادف و متضاد
burn
scorch
1.By being hasty, Stella scalded her hand.
1. عجله کردن "استلا" باعث شد که دستش را با آب جوش بسوزاند.
[اسم]
scald
/skɔld/
قابل شمارش
2
تاول
سوختگی (با مابع داغ)
مترادف و متضاد
burn
1.For minor burns and scalds, cool the affected area under running water.
1. برای سوختگی و تاولهای جزئی، محل آسیبدیده را زیر آب بگیرید.
تصاویر
کلمات نزدیک
scalar
scaffolding
scaffold
scabies
scabbard
scalding
scale
scales
scallion
scallop
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان