خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تیغ جراحی
[اسم]
scalpel
/ˈskælpəl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تیغ جراحی
اسکالپل
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نیشتر
1.The surgeon made the first incision with a wide-bladed scalpel.
1. جراح اولین برش را با تیغ جراحی پهن ایجاد کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
scalp
scallop
scallion
scales
scale
scalper
scaly
scam
scamp
scamper
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان