خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گستره
[اسم]
scope
/skoʊp/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
گستره
حوزه، حیطه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دامنه
1.The police are broadening the scope of their investigation.
1. پلیس دارد حوزه بررسیاش را وسیعتر میکند.
2.These issues were outside the scope of the text.
2. این مسائل خارج از حیطه متن است.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
scoot
scoop up
scoop shovel
scoop
scone
scorching
score
score out
scoreboard
scorn
کلمات نزدیک
scooter
scooped
scoop
scone
scold
scops owl
scorch
scorched
scorched-earth policy
scorching
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان