خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خراشیدهشده
2 . خطافتاده (سطح و...)
[صفت]
scratched
/skræʧt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more scratched]
[حالت عالی: most scratched]
1
خراشیدهشده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خدشهدار
خراشیده
خشدار
2
خطافتاده (سطح و...)
خطخورده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خطخورده
the scratched surface of a table
سطح خطافتاده یک میز
تصاویر
کلمات نزدیک
scratch one's back
scratch
scrapyard
scraps
scrappy
scratchproof
scrawl
scrawny
scream
scree
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان