Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پوست و استخوان
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
scrawny
/ˈskrɔːni/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: scrawnier]
[حالت عالی: scrawniest]
1
پوست و استخوان
استخوانی، لاغر مردنی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پوست و استخوان
مترادف و متضاد
scraggy
1.He had long scrawny fingers.
1. او انگشتان دراز و استخوانی داشت.
2.There were a few scrawny chickens in the yard.
2. چند مرغ لاغر مردنی در حیاط بودند.
تصاویر
کلمات نزدیک
scrawl
scratchproof
scratched
scratch one's back
scratch
scream
scree
screech
screen
screen pass
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان