1 . صدایی شبیه جیغ تولید کردن 2 . صدای زیر و گوشخراش
[فعل]

to screech

/skriːtʃ/
فعل ناگذر
[گذشته: screeched] [گذشته: screeched] [گذشته کامل: screeched]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 صدایی شبیه جیغ تولید کردن جیغ کشیدن

  • 1.Monkeys were screeching in the trees.
    1. میمون‌ها روی درخت جیغ می‌کشیدند.
  • 2.The car's brakes screeched as it stopped suddenly.
    2. وقتی ماشین ناگهانی ایستاد، ترمزهای ماشین صدای جیغ تولید کردند.
[اسم]

screech

/skriːtʃ/
قابل شمارش

2 صدای زیر و گوشخراش جیغ

  • 1.She suddenly let out a screech.
    1. او ناگهان جیغ کشید.
a screech of brakes
صدای زیر و گوشخراش ترمز کردن
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان