Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . صدایی شبیه جیغ تولید کردن
2 . صدای زیر و گوشخراش
[فعل]
to screech
/skriːtʃ/
فعل ناگذر
[گذشته: screeched]
[گذشته: screeched]
[گذشته کامل: screeched]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
صدایی شبیه جیغ تولید کردن
جیغ کشیدن
1.Monkeys were screeching in the trees.
1. میمونها روی درخت جیغ میکشیدند.
2.The car's brakes screeched as it stopped suddenly.
2. وقتی ماشین ناگهانی ایستاد، ترمزهای ماشین صدای جیغ تولید کردند.
[اسم]
screech
/skriːtʃ/
قابل شمارش
2
صدای زیر و گوشخراش
جیغ
1.She suddenly let out a screech.
1. او ناگهان جیغ کشید.
a screech of brakes
صدای زیر و گوشخراش ترمز کردن
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
scree
screamingly
screaming meemies
screaming
screamin' green
screech owl
screecher
screechy
screed
screen
کلمات نزدیک
scree
scream
scrawny
scrawl
scratchproof
screen
screen pass
screen saver
screen test
screen-print
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان