[اسم]

screen test

/ˈskriːn test/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تست هنرپیشگی تست دوربین

  • 1.He asked Redford to read the script and take a screen test.
    1. او از "ردفورد" خواست تا از روی فیلمنامه بخواند و تست دوربین بدهد.
  • 2.She had a screen test for the role of Scarlett O’Hara.
    2. او برای نقش "اسکارلت اوهارا" تست هنرپیشگی داد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان