[اسم]

screening

/ˈskriːnɪŋ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 نمایش اکران

معادل ها در دیکشنری فارسی: سئانس
  • 1.This will be the movie's first screening in this country.
    1. این اولین نمایش فیلم در کشور ما خواهد بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان