Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . نمایش
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
screening
/ˈskriːnɪŋ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نمایش
اکران
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سئانس
1.This will be the movie's first screening in this country.
1. این اولین نمایش فیلم در کشور ما خواهد بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
screen-print
screen test
screen saver
screen pass
screen
screenplay
screenwriter
screw
screw thread
screw up
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان