خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کاتب
[اسم]
scribe
/skraɪb/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کاتب
منشی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کاتب
1.Before paper was common, medieval scribes used parchment.
1. قبل از رایج شدن کاغذ، کاتبهای قرون وسطایی از پوست استفاده میکردند.
تصاویر
کلمات نزدیک
scribbler
scribbled
scribble
screwy
screwed-up
scrimmage
script
scripture
scriptwriter
scroll
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان