1 . جای نشستن 2 . کرسی (مجلس و...) 3 . خشتک (شلوار) 4 . باسن 5 . نشاندن
[اسم]

seat

/siːt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 جای نشستن صندلی، جا

معادل ها در دیکشنری فارسی: جا نیمکت نشیمن صندلی کرسی
مترادف و متضاد chair place seating
  • 1.Chairs, stools, sofas and benches are all seats.
    1. صندلی، چهارپایه، مبل و نیمکت همگی جای نشستن هستند.
  • 2.I got a seat on the flight to New York.
    2. من در پرواز به مقصد نیویورک جا گرفتم.
  • 3.Just leave your jacket in your seat.
    3. کت خود را سر جایتان [روی صندلی‌تان] بگذارید.

2 کرسی (مجلس و...) جایگاه

معادل ها در دیکشنری فارسی: مسند کرسی
a seat on the city council
کرسی‌ای در شورای شهر

3 خشتک (شلوار)

معادل ها در دیکشنری فارسی: خشتک

4 باسن

[فعل]

to seat

/siːt/
فعل گذرا

5 نشاندن جای نشستن دادن

معادل ها در دیکشنری فارسی: نشاندن
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان