خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نشسته
[صفت]
seated
قابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نشسته
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نشسته
تصاویر
کلمات نزدیک
seat belt
seat
seasoning
seasoned
seasonal affective disorder
seating
seating capacity
seattle
seaward
seaway
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان