خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . احساساتی
[صفت]
sentimental
/ˌsentɪˈmentl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more sentimental]
[حالت عالی: most sentimental]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
احساساتی
پراحساس، احساسی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
احساساتی
عاطفی
1.a sentimental love story
1. یک داستان عاشقانه پراحساس
2.I'm so sentimental - I always cry at weddings!
2. من خیلی احساساتی هستم - همیشه در عروسیها گریه میکنم!
تصاویر
کلمات نزدیک
sentiment
sentient
sententious
sentenced
sentence
sentimentality
sentimentally
sentinel
sentry
seoul
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان