خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قطعه
[اسم]
shard
/ʃɑrd/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
قطعه
تکه، پاره سفال
مترادف و متضاد
fragment
piece
1.shards of glass flew in all directions.
1. قطعات شیشه به همه سمت [جهات] پرتاب شد [پرواز کرد].
تصاویر
کلمات نزدیک
shapely
shapeless
shaped
shape up
shape
share
share a view
share an opinion
share the same taste
share-out
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان