خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خط (اتوبوس، قطار، هواپیما و ...)
2 . شاتل فضایی
3 . ماسوره
4 . رفت و آمدن کردن (بین دو مکان)
[اسم]
shuttle
/ˈʃʌtl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
خط (اتوبوس، قطار، هواپیما و ...)
حمل و نقل، (اتوبوس، قطار، هواپیما و ...) خطی
1.There's a shuttle service between the airport and the city center.
1. خدمات حمل و نقل از فرودگاه به مرکز شهر وجود دارد.
the Boston-New York shuttle
خط بوستون به نیویورک
2
شاتل فضایی
سفینه فضایی
مترادف و متضاد
space shuttle
3
ماسوره
ماکو
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ماکو
[فعل]
to shuttle
/ˈʃʌtl/
فعل ناگذر
[گذشته: shuttled]
[گذشته: shuttled]
[گذشته کامل: shuttled]
صرف فعل
4
رفت و آمدن کردن (بین دو مکان)
1.The small jet shuttles between Kuala Lumpur and Singapore nearly every two hours.
1. آن جت کوچک، تقریبا هر دو ساعت، بین کوالالامپور و سنگاپور رفت و آمد میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
shuttering
shutter
shuteye
shutdown
shut-in
shuttle service
shuttlecock
shy
shyly
shyness
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان