خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . الک
2 . الک کردن
[اسم]
sieve
/sɪv/
قابل شمارش
1
الک
صافی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آردبیز
الک
سرند
غربال
مترادف و متضاد
sift
strainer
[فعل]
to sieve
/sɪv/
فعل گذرا
[گذشته: sieved]
[گذشته: sieved]
[گذشته کامل: sieved]
صرف فعل
2
الک کردن
از صافی رد کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
الک کردن
غربال کردن
1.Sieve the flour and cocoa powder into a bowl.
1. آرد و پودر کاکائو را در یک کاسه الک کنید.
تصاویر
کلمات نزدیک
siesta
sierra leone
sienna
siege mentality
siege
sift
sift the flour into a bowl.
sigh
sigh of relief
sight
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان