خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اشتباه لپی
[عبارت]
slip of the tongue
/slɪp ʌv ðə tʌŋ/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
اشتباه لپی
تپق
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اشتباه لپی
تپق
مترادف و متضاد
freudian slip
1.I didn't mean to tell her that. It was a slip of the tongue.
1. نمیخواستم آن (حرف) را به او بزنم. اشتباه لپی بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
slip into
slip
slinky
slink
slingback
slip on
slip one's mind
slip road
slip someone a micky
slip through one's fingers
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان