خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کند
2 . تنبل
[صفت]
sluggish
/ˈslʌɡɪʃ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more sluggish]
[حالت عالی: most sluggish]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کند
آهسته، کمسرعت، راکد
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بیرونق
1.The economy remains sluggish.
1. اقتصاد راکد باقی میماند.
2
تنبل
سست، بیحال
معادل ها در دیکشنری فارسی:
لخت
1.He felt very heavy and sluggish after the meal.
1. او بعد از وعده غذایی احساس کرد سنگین و سست شدهاست.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
slugger
slug
slowly
slow up
slow down
sluggishly
slum
slumber
slumberer
slump
کلمات نزدیک
sluggard
slug
sludge
slowness
slowly let out the clutch.
sluggishness
sluice
slum
slum-dweller
slum-dwelling
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان