Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . لیسه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
slug
/slʌɡ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
لیسه
(حلزون بیصدف)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
لیسه
1.Watch for slugs and other pests on plants, in pots.
1. مراقب وجود لیسه و سایر آفت ها روی گیاهان در گلدان ها باشید.
تصاویر
کلمات نزدیک
sludge
slowness
slowly let out the clutch.
slowly
slowdown
sluggard
sluggish
sluggishness
sluice
slum
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان