خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خروپف کردن
2 . خروپف
[فعل]
to snore
/snɔːr/
فعل ناگذر
[گذشته: snored]
[گذشته: snored]
[گذشته کامل: snored]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
خروپف کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خرخر کردن
خرناس کشیدن
1.He was snoring so much it kept me awake.
1. او آنقدر خروپف میکرد که من را بیدار نگه داشت.
[اسم]
snore
/snɔːr/
قابل شمارش
2
خروپف
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خرناس
1.I could hear loud snores coming from Jim's bedroom
1. میتوانستم از اتاقخواب "جیم" خروپفهای بلندی بشنوم.
تصاویر
کلمات نزدیک
snooze
snoop
snooker table
snooker
snood
snoring
snorkel
snorkeling
snorkelling
snort
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان