خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . برزگر
[اسم]
sower
/ˈsoʊər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
برزگر
بذرافشان، تخم افشان
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بذرپاش
تصاویر
کلمات نزدیک
sow
soviet union
soviet
sovereignty
sovereign state
soy
soy milk
soy sauce
soya
soya bean
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان