خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . صحبت
2 . سخنرانی
[اسم]
speaking
/ˈspiːkɪŋ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
صحبت
تکلم، مهارت مکالمه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تکلم
1.Speaking without thinking is shooting without taking aim.
1. تکلم بدون تفکر، (مانند) شلیک بدون هدفگیری است.
clear speaking
صحبت واضح [قابل فهم]
Clear thinking aids clear speaking.
تفکر واضح به صحبت واضح کمک میکند.
2
سخنرانی
public speaking
سخنرانی عمومی
1. His shyness made public speaking a torment to him.
1. کمرویی او، سخنرانی عمومی را برایش تبدیل به یک عذاب کرد.
2. She has never mastered the art of public speaking.
2. او هرگز در هنر سخنرانی عمومی استاد نشد.
تصاویر
کلمات نزدیک
speakerphone
speaker
speak up
speak straight from the shoulder
speak out
spear
spearhead
spec
special
special branch
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان