Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بلندگو
2 . متکلم
3 . سخنران
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
speaker
/ˈspiː.kər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بلندگو
مترادف و متضاد
loudspeaker
1.I bought some new speakers for my computer.
1. برای کامپیوترم بلندگوهای جدیدی خریدم.
2
متکلم
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ناطق
متکلم
قایل
گوینده
گویشور
مترادف و متضاد
talker
1.He's a fluent Russian speaker.
1. او یک متکلم سلیس زبان روسی است.
3
سخنران
سخنگو
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سخنران
مترادف و متضاد
lecturer
speech-maker
1.Please join with me in welcoming our guest speaker tonight.
1. لطفا در خوش آمدگویی به سخنران امشب مان به من بپیوندید.
a good public speaker
سخنران عمومی خوب
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
speak up
speak out
speak
spawn
spatula
speaker system
speaker unit
spear
spearhead
spearmint
کلمات نزدیک
speak up
speak straight from the shoulder
speak out
speak one's mind
speak highly of
speakerphone
speaking
spear
spearhead
spec
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان