خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ادویه
[اسم]
spice
/spɑɪs/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ادویه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
چاشنی
ادویه
مترادف و متضاد
condiment
flavouring
seasoning
1.Cinnamon, ginger and cloves are all spices.
1. دارچین، زنجبیل و میخک همگی ادویه هستند.
2.Spices are widely used in South Asian cooking.
2. ادویهها در آشپزی آسیای جنوبی زیاد استفاده میشوند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
spic-and-span
spic
sphygmomanometer
spheroid
spherical
spice up
spick
spick-and-span
spicy
spider
کلمات نزدیک
sphinx
spherical
sphere
spf
spew
spice up
spiced
spick-and-span
spicy
spicy aroma
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان