خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . (عمیقترین) احساسات خود را بیان کردن
[عبارت]
spill one's guts
/spɪl wʌnz gʌts/
1
(عمیقترین) احساسات خود را بیان کردن
informal
1.She spilled her guts to me.
1. او احساسات خود را برایم بیان کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
spill
spiky
spikes
spiker
spiked
spill the beans
spillage
spin
spin doctor
spin doughnuts
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان