[صفت]

spiky

/ˈspaɪki/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: spikier] [حالت عالی: spikiest]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 نوک‌تیز

  • 1.He had spiky hair, strong opinions and a wacky sense of humor.
    1. او موهای نوک‌تیز، عقایدی محکم و حس شوخ‌طبعی غیرعادی داشت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان