Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . نوکتیز
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
spiky
/ˈspaɪki/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: spikier]
[حالت عالی: spikiest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نوکتیز
1.He had spiky hair, strong opinions and a wacky sense of humor.
1. او موهای نوکتیز، عقایدی محکم و حس شوخطبعی غیرعادی داشت.
تصاویر
کلمات نزدیک
spikes
spiker
spiked
spike
spielberg
spill
spill one's guts
spill the beans
spillage
spin
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان