خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خودبهخود
[قید]
spontaneously
/spɑːnˈteɪniəsli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
خودبهخود
فیالبداهه، ناخودآگاه
1.We spontaneously started to laugh.
1. ما خودبهخود شروع به خندیدن کردیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
spontaneous
spontaneity
sponsorship
sponsored
sponsor
spoof
spook
spooky
spool
spoon
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان