خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . برنامه طنز
2 . جعل کردن
[اسم]
spoof
/spuːf/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
برنامه طنز
نمایش طنز
1.It's a spoof on horror movies.
1. آن یک نمایش طنز برگرفته از فیلم های ترسناک است.
2.They did a very clever game show spoof.
2. آنها از برنامه مسابقه ی تلویزیونی زیرکانه برنامه طنز ساختند.
[فعل]
to spoof
/spuːf/
فعل گذرا
[گذشته: spoofed]
[گذشته: spoofed]
[گذشته کامل: spoofed]
صرف فعل
2
جعل کردن
1.Someone has been spoofing my address.
1. یک نفر آدرس (ایمیل) من را جعل کرده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
spontaneously
spontaneous
spontaneity
sponsorship
sponsored
spook
spooky
spool
spoon
spoon-feed
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان