خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بازه کوتاه (که کاری لذت بخش در آن انجام شود)
[اسم]
spree
/spriː/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بازه کوتاه (که کاری لذت بخش در آن انجام شود)
1.We went on a shopping spree yesterday.
1. ما دیروز در یک بازه کوتاه به خرید رفتیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
spreadsheet
spread-eagled
spread out
spread a rumor
spread
sprig
sprightly
spring
spring chicken
spring clean
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان