خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مربعی
2 . کسلکننده (به دلیل قدیمی و سنتی بودن)
3 . عادلانه
4 . میدان
5 . مربع
6 . حاصلضرب عددی با خودش
7 . جذر کردن (اعداد)
[صفت]
square
/skwer/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: squarer]
[حالت عالی: squarest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مربعی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مربع
مترادف و متضاد
cubic
quadrilateral
1.The recipe recommends that you use a square cake pan.
1. دستورالعمل پخت غذا پیشنهاد میدهد که از ماهیتابهای مربعی شکل استفاده کنید.
2
کسلکننده (به دلیل قدیمی و سنتی بودن)
خستهکننده
disapproving
informal
3
عادلانه
صادقانه، منصفانه
to be square with somebody
با کسی صادق بودن
Are you being square with me?
آیا با من صادق [رو راست] هستی؟
a square deal
یک معامله عادلانه
[اسم]
square
/skwer/
قابل شمارش
4
میدان
معادل ها در دیکشنری فارسی:
میدانگاه
میدان
1.Many New York theaters and hotels are near Times Square.
1. بسیاری از تئاترها و هتلهای نیویورک در نزدیکی میدان ساعت قرار دارند.
main square
میدان اصلی
The hotel is just off the main square of Sorrento.
هتل درست بعد از میدان اصلی "سورنتو" است.
the market/town/village square
میدان بازار/شهر/روستا
5
مربع
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مربع
1.First draw a square.
1. ابتدا یک مربع رسم کن.
an area of 36 square meters
زمینی به وسعت 36 متر مربع
6
حاصلضرب عددی با خودش
مجذور
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مجذور
the square of a number
حاصلضرب چیزی با خودش
Four is the square of two.
چهار حاصلضرب دو با خودش است.
[فعل]
to square
/skwer/
فعل گذرا
[گذشته: squared]
[گذشته: squared]
[گذشته کامل: squared]
صرف فعل
7
جذر کردن (اعداد)
عددی را ضربدر خودش کردن
a number squared
جذر یک عدد
Four squared equals 16.
جذر عدد چهار میشود 16.
تصاویر
کلمات نزدیک
squandering
squander
squalor
squall
squalid
square bracket
square brackets
square dance
square dancing
square eyes
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان