خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بلند شدن
2 . قال گذاشتن
[فعل]
to stand up
/stænd ʌp/
فعل ناگذر
[گذشته: stood up]
[گذشته: stood up]
[گذشته کامل: stood up]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
بلند شدن
برپا شدن، ایستادن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
برخاستن
پا شدن
1.The teacher asked us all to stand up.
1. معلم از همه ما خواست که بایستیم.
2
قال گذاشتن
کاشتن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
قال گذاشتن
informal
1.I've been stood up!
1. من را قال گذاشت!
2.John stood Laura up at the movie theater.
2. "جان"، "لارا" را در سینما قال گذاشت.
تصاویر
کلمات نزدیک
stand trial
stand over
stand out
stand on one's own two feet
stand in
stand up for
stand up to
stand-in
stand-off
stand-off half
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان