خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دزدیدن
2 . به بیس دویدن (بیسبال)
[فعل]
to steal
/stiːl/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: stole]
[گذشته: stole]
[گذشته کامل: stolen]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
دزدیدن
دزدی کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دزدی کردن
دزدیدن
ربودن
زدن
سرقت کردن
مترادف و متضاد
loot
purloin
take
1.The number of cars which are stolen every year has risen.
1. شمار خودروهایی که که هرساله دزدیده میشوند، افزایش یافتهاست.
to steal from somebody/something
از کسی/چیزی دزدی کردن
We found out he'd been stealing from us for years.
ما فهمیدیم او سالها داشت از ما دزدی میکرد.
to steal something from somebody/something
دزدیدن چیزی از کسی/چیزی
She admitted stealing the money from her employers.
او به دزدیدن پول از کارفرمایانش اقرار کرد.
2
به بیس دویدن (بیسبال)
توضیحاتی درباره steal
steal در بیسبال به معنای به بیس بعدی دویدن قبل از ضربه زدن به توپ توسط همتیمی است.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
steakhouse
steak sauce
steak knife
steak
steady
steal away
stealing
stealthily
stealthy
steam
کلمات نزدیک
steakhouse
steak
steady
steadily
steadfastness
steal someone's heart
stealth
stealthily
stealthy
steam
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان