خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قاچاقی سوار شدن (کشتی یا هواپیما)
2 . انبار کردن
[فعل]
to stow away
/stˈoʊ ɐwˈeɪ/
فعل ناگذر
[گذشته: stowed away]
[گذشته: stowed away]
[گذشته کامل: stowed away]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
قاچاقی سوار شدن (کشتی یا هواپیما)
(در کشتی یا هواپیما) پنهان شدن
1.He stowed away on a ferry and landed in North Shields.
1. او قاچاقی سوار یک فرابر شد و در "نورث شیلدز" پیاده شد.
2
انبار کردن
1.He stowed away carrots and potatoes in the cellar.
1. او هویج و سیبزمینی در زیرزمین انبار کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
stove poker
stove
stoutness
stout
storybook
stowage
straddle
straight
straight angle
straight chair
کلمات نزدیک
stow
stove
stout-hearted
stout
storytelling
stowage
stowaway
strabismus
straddle
strafe
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان